معنی شعر درس اول فارسی دهم چشمه و سنگ :
نوشته شده توسط:عباس یوسفی در | ۲۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۳ | ۰ دیدگاهدر این قسمت برای شما معنی شعر درس اول فارسی دهم با عنوان چشمه و سنگ رو قرار دادیم ! این شعر رو حتما باید با تمامی آرایه هاش خوب خوب خوب یادبگیرید تا بتونید تو امتحانات و پرسش های معلم ها و تست ها ازش بر بیاید ! همچنین از معلما خواهش میکنیم از شعر رو به صورت کامل و جامع ! به بروبَچز درس بدن تا خوب یادبگیرن
. خب وقت رو تلف نکنیم و بریم سراغ معنی شعر درس اول فارسی دهم چشمه و سنگ !
معنی شعر درس اول فارسی دهم چشمه و سنگ :
?گشت یكی چشمه ز سنگی جدا غلغله زن ، چهره نما ، تیز پا
قلمرو فکری :چشمه ای پرخروش و مغرور و شتابان از زیر سنگ به جریان افتاد.
قلمرو ادبی :چهره نما :کنایه از عبور کردن با غرور و تفاخر
قلمرو زبانی : چهره نما : خود نما
?گه به دهان بر زده كف چون صدف گاه چو تیری كه رود بر هدف
قلمرو فکری : گاهی کفی چون صدف سفید بر دهن گرفته و گاهی چون تیر بسوی هدف سریع می رفت.
قلمرو ادبی :کف بر دهان زدن :کنایه از سفیدی
تیر برهدف : کنایه از سریع و مستقیم رفتن
چون صدف : تشبیه
جناس : صدف و هدف
تناسب : دهان و کف
?گفت : درین معركه یكتا منم
تاج سر گلبن و صحرا منم
قلمرو فکری :چشمه گفت: من در این معرکه یکتا و یگانه هستم و مایه ی افتخار گلبن و صحرا می باشم.
قلمرو ادبی :تاج سر بودن : کنایه از مایه ی افتخار
تاج و سر / گلبن و صحرا : تناسب
سر گلبن و صحرا : تشخیص
گلبن مجاز از : باغ
قلمرو زبانی:
معرکه : میدان
گلبن : بوته گل
? چون بدوم ، سبزه در آغوش من بوسه زند بر سر و بر دوش من
قلمرو فکری :وقتی به راه می افتم سبزه در آغوشم قرار می گیرد و بر سر و دوش من بوسه میزند.
قلمرو ادبی : سر و دوش: تناسب
دویدن و بوسه زدن سبزه: تشخیص
بر ،سر و در : جناس
?چون بگشایم ز سر مو ، شكن ماه ببیند رخ خود را به من
قلمرو فکری :اگر موج نداشته باشم و آرام باشم ماه رخ خود را در من می بیند.
قلمرو ادبی :شکن : استعاره از موج
مو : استعاره از آب چشمه
(دانش آموزان هنوز استعاره نياموخته اند . پس گفتن آن ضروری نیست )
مصراع اول :کنایه از آرام شدن
مو و شکن :تناسب
بیت دارای تشخیص و تشبیه پنهان است.
معنی شعر درس اول فارسی دهم چشمه و سنگ :
قلمرو زبانی :
شکن : تاب و پیچش مو
?قطره ی باران ، كه در افتد به خاك زو بدمد بس كوهر تابناك
?در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد
قلمرو فکری :وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گلها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو میشود.
قلمرو ادبی معنی شعر درس اول فارسی دهم :
خاک:مجاز گوهر : مجاز
(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد )
ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن : کنایه
در و بر:جناس سرقطره :تشخیص
بیت شش تلمیح به باور عامیانه : تبدیل قطره به در
?ابر ، زمن حامل سرمایه شد باغ ،ز من صاحب پیرایه شد
قلمرو فکری :سرمایه ی ابر از منست و زیبایی باغ به سبب وجود منست.
قلمرو ادبی :
باغ و پیرایه :تناسب
سرمایه ی ابر- پیرایه ی باغ : تشخیص
?گل ، به همه رنگ و برازندگی می كند از پرتو من زندگی
قلمرو فکری :زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.
قلمرو ادبی :
نغمه ی حروف: گ
زندگی گل :تشخیص
پرتوی من :تشبیه پنهان
از پرتو کسی زیستن : کنایه از نیازمند او بود
?در بن این پرده ی نیلوفری كیست كند با چو منی همسری ؟
قلمرو فکری معنی شعر درس اول فارسی دهم :در زیر این فلک نیلوفری(آسمان ) چه کسی میتواند با من رقابت کند؟!
قلمرو ادبی :پرده ی نیلوفری : کنایه از : فلک و آسمان
همسری کردن: کنایه از برابری و رقابت
بیت دارای اغراق و استفهام انکاری نیز می باشد.
قلمرو زبانی :
همسری : برابری
?زین نمط آن مست شده از غرور رفت و ز مبدا چو كمی گشت دور
?دید یكی بحر خروشنده ای سهمگنی ، نادره جوشنده ای
قلمرو فکری :بدینگونه آن مست شده از غرور (چشمه) رفت و وقتی کمی از سرچشمه خود دور شد، دریای خروشنده ،ترسناک و جوشندهای دید.
?نعره بر آورده ، فلك كرده كر دیده سیه كرده ،شده زهره در
قلمرو فکری :از صدای خروش دریا گوش فلک کر شده و بسیار ترسناک بود و مایه ی تعجب شده بود.
قلمرو ادبی :
نعره ی دریا :تشخیص
در و کر: جناس
دیده سیه کردن: کنایه از خشمگین شدن یا متحیر شدن
زهره پاره شدن : کنایه از ترسیدن
?راست به مانند یكی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله
قلمرو ادبیمعنی شعر درس اول فارسی دهم :مانند زلزله :تشبیه تن ساحل و دریا :تشخیص
قلمرو زبانی معنی شعر درس اول فارسی دهم :
یله : تکیه (در این بيت)
?چشمه ی كوچك چو به آنجا رسید وان همه هنگامه ی دریا بدید
?خواست كزان ورطه قدم دركشد خویشتن از حادثه برتر كشد
قلمرو ادبی :نغمه ی حروف : ه
دیدن و قدم درکشیدن برای چشمه: تشخیص
قدم در کشیدن : کنایه از عقب نشینی
قلمرو زبانی : ورطه : گرداب ،مهلکه
?لیك چنان خیره و خاموش ماند كز همه شیرین سخنی گوش ماند
قلمرو ادبی :
گوش ماند: کنایه از سکوت
شیرین سخنی: حسامیزی
گوش و سخن: تناسب
گوش مجاز از : شنیدن
با تشکر از اینکه با ما بودید ، وب درس رو فراموش نکنید ! Webdars.net
نظرات
ارسال نظر